-
سلام و تسلیت
1389/02/27 07:57
خبر رسید خبر رسید صفای وقت تو باد ای قلندر تجرید سلام ای تو گذرگاه خون صاعقه ها سلام و تسلیت روشانیی مشرق سلام و تسلیت ابرها و دریا ها سلام و تسلیت هر چه ساکن و جاری سلام و تسلیت اما نه تهنیت آری تو پاکبازترین عاشقی درین آفاق چه جای آن که درین راه تسلیت شنوی قماربازی عاشق که باخت هر چه که داشت و جز هوای قماری دگر...
-
حسرت همیشگی
1389/02/26 18:24
حرفهای ما هنوز ناتمام تا نگاه می کنی : وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی ! پیش از آن که با خبر شوی لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود آی ... ای دریغ و حسرت همیشگی! ناگهان چقدر زود دیر می شود ! ؛؛قیصر امین پور؛؛
-
هنر تسخیر لحظه های زیبا
1389/02/26 06:47
عکسها از سایت عکاسی طرقه
-
خنده ی تلخ
1389/02/26 06:36
من از این پس به همه کار جهان میخن دم به هوس بازی این بی خبران میخندم من از آن روز که دلدارم رفت به همه نیک وبد این دو جهان میخندم خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است کارم از گریه گذشته است به آن میخندم
-
شعر طنز
1389/02/25 20:44
آنکس که بداند و بداند که بداند... اسب شَرف از گُنبد گردون بجهاند آنکس که بداند و نداند که بداند... بیدار کنیدش که بَسی خفته نماند آنکس که نداند و بداند که نداند... لنگان خَرک خویش به منزل برساند آنکس که نداند و نداند که نداند... در جهلِ مُرکب اَبَدالدّهر بماند آن کس که بداند و بداند که بداند باید برود غاز به کنجی...
-
خود شناسی
1389/02/25 18:31
تا آب شدم سراب دیدم خود را دریا گشتم حباب دیدم خود را آگاه شدم غفلت خود را دیدم بیدار شدم به خواب دیدم خود را
-
بسی رنج برد آن بزرگوار ولی....
1389/02/25 12:31
نهان گشت آیین فرزانگان پراگنده شد نام دیوانگان هنر خوار شد، جادویی ارجمند نهان راستی ، آشکارا گزند شده بر بدی دست دیوان دراز ز نیکی نبودی سخن جز به راز ندانست خود جز بد آموختن جز از کشتن و غارت و سوختن ز ضحاک شد تخت شاهی تهی سرآمد بر او روزگار مهی دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود امروز روز بزرگداشت...
-
ظلمات است
1389/02/25 06:20
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی
-
اندیشه های زیبای بزرگان ایران و جهان
1389/02/24 17:26
یک نکته بگویمت به تحقیق بسنج گر عاقل و کاملی مرنجان و مرنج رنجاندن خلق و رنجشت از طمع است بگذر ز طمع که این به است از صد گنج (نام شاعر را نمی دانم اگر دوستان میدانند سپاسگزارم اگر مرا هم آگاه کنند.) *** خدایا آنان که همه چیز دارند به سخره می گیرند آنان را که هیچ چیز ندارند مگر تو را! هر کودکی با این پیام به دنیا می...
-
زندگانی
1389/02/24 08:33
آسمان آبی تر آب آبی تر من درایوانم رعنا سر حوض رخت می شوید رعنا برگ ها می ریزد مادرم صبحی می گفت : موسم دلگیری است من به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست زن همسایه در پنجره اش تور می بافد می خواند من ودا می خوانم گاهی نیز طرح می ریزم سنگی ‚ مرغی ‚ ابری آفتابی یکدست سارها آمده اند تازه لادن ها پیدا شده...
-
شام آخر
1389/02/23 19:54
لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو "شام آخر" دچار مشکل بزرگی شد: می بایست "نیکی" را به شکل عیسی" و "بدی" را به شکل "یهودا" یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد. کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل های آرمانی اش را پیدا کند. روزی دریک مراسم...
-
شب آفریدی
1389/02/23 06:18
شب آفریدی، شمع آفریدم خاک آفریدی، جام آفریدم بیابان و کوهسار و راغ آفریدی خیابان و گلزار و باغ آفریدم آنم که از سنگ آیینه سازم آنم که از زهر نوشینه سازم "اقبال لاهوری" *** خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو من و تو بیمن و تو جمع شویم از سر ذوق خوش و فارغ ز...
-
باران رفت
1389/02/22 19:33
من هم می ترسم از دل ساده ام از دلی که در خیالش فکر می کند مخاطب شعر شاعری است بارانی و آن شاعر می گوید: عزیزم دنبال مخاطب نگرد ومن ناگاه چنان دلم می شکند و بارانی می شوم که سکوت تنها راهی است برای من و در چنین لحظه ایست که آرزو می کنم کاش نبودم ... تو به من خندیدی و ندانستی من در دل چگونه شکستم و گریستم عزیز دلم تا...
-
صبر و ظفر
1389/02/22 08:38
بر سَر ِ آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید بگذرد این روزگار تلخ تر از زَهر بار دگر روزگار چون شِکَر آید بلبل عاشق! تو عمر خواه, که آخِر باغ شود سبز و شاخ ِگل به بَر آید صبر و ظفر, هر دو دوستان قدیمند بر اثر ِ صبر نوبت ِ ظفر آید صالح و طالح متاع خویش نمایند تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. خلوت دل...
-
اگر بگذارند
1389/02/21 19:21
پنجره زیباست اگر بگذارند چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند من از اظهار نظرهای خودم فهمیدم عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
-
زیر باران
1389/02/21 06:28
هر کجا هستم ، باشم، آسمان مال من است. پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است. چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچهای غربت؟ من نمی دانم که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست. و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست. گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد. چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. واژه ها را باید شست . واژه...
-
گمشده ی ما
1389/02/20 06:32
طفلی به نام شادی، دیریست گمشده ست با چشمهای روشنِ براق با گیسویی بلند به بالای آرزو هرکس از او نشانی دارد ما را کند خبر این هم نشان ما : "یک سو خلیج فارس سوی دگر خزر" "دکتر شفیعی کدکنی"
-
حکایت ظریف و بخیل
1389/02/19 19:36
ظریفی به در ِ خانه ی بخیلی آمد و چشم بر درز در نهاد دید که خواجه طبقی انجیر در پیش دارد و به رغبت تمام می خورد. ظریف، حلقه بر در زد. خواجه طبق انجیر را در زیر دستار پنهان کرد و ظریف آن را دید. پس برخاست و در بگشاد ظریف به خانه ی او در آمد و بنشست. خواجه گفت: چه کسی و چه هنری داری؟ گفت: مردی حافظ و قاری ام و قرآن را به...
-
عقل و احساس
1389/02/19 06:44
لطافت زیبای گل زیر انگشتهای تشریح می پژمرد آه که عقل اینها را نمی فهمد. "دکتر شریعتی" *** برای من خواندن اینکه شن های ساحل نرم است کافی نیست. میخواهم پای برهنه ام این نرمی را حس کند . معرفتی که قبل از آن احساسی نباشد برایم بیهوده است. "آندره ژید"
-
آثار صنع
1389/02/19 00:16
در آثار و رموز طبیعت چنان دقت کن که گویی جاسوس خداوندی. "حکیم ویلیام شکسپیر" *** هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیم تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم تو به سیمای شخص مینگری ما در آثار صنع حیرانیم "سعدی شیرین سخن"
-
به کوروش چه خواهیم گفت؟
1389/02/18 15:38
به کوروش چه خواهیم گفت؟ اگر سر بر آرد ز خاک اگر باز پرسد ز ما چه شد خاک ایران پاک چه شد ملک ایران زمین کجایند مردان این سرزمین به کوروش چه خواهیم گفت؟ اگر دید و پرسید از حال ما چه کردید بُرنده شمشیر خوش دستتان کجایند میران سر مستتان چه آمد سر خوی ایران پرستی چه کردید با کیش یزدان پرستی به شمشیر حق ، نیست دستی که بر...
-
شاعر نیستم
1389/02/18 12:01
شاعر نیستم ننوشته ام به کاغذ خطی قطره ی اشکم را می دهم دست صبا می برد سوی سپهر و خدا از باران می سراید شعری می نویسد آنرا روی یک برگ درخت می نویسم آنرا پای دیوار بلند قلبت و تو می پنداری بچه ای بازیگوش می سراید شعری دوست بارانی ام "مهدی" مدیر بلاگ " رویای زنبورهای وحشی"
-
الهی
1389/02/18 06:52
الهی به زیبایی سادگی به والایی اوج افتادگی رهایم مکن جز به بند غمت اسیرم مکن جز به آزادگی. "قیصر امین پور"
-
نیایش
1389/02/17 15:40
آه این دلهره ها می کشدم تا لب مرز جنون می کشدم تا کجا میبرد این سیل مرا کاش آخر برسد پیش خدا.....
-
شکرانه
1389/02/16 20:41
عشق تجلی گاه تمام خوبیهای پروردگار است پس بیایید به شکرانه ی این خوبی ها همه عاشق باشیم. ؛؛وصال خوانساری؛؛ خدایا سپاسگزارم از تو معشوقم که باز هم چون گذشته به یاریم شتافتی و دلتنگی برای پدر را از دلم زدودی و یاد آوری کردی به من که گرچه پدر نیست ولی من تنها نیستم تو هستی با یک دنیا خوبی تنها از تو میخواهم مرا یاری دهی...
-
دلم تنگ است
1389/02/16 10:42
دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به بادها می داد و دستهای سپیدش را به آب می بخشید دلم برای کسی تنگ است که چشمهای قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون می دوخت وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش برای دلم می سوخت و مهربانی را...
-
من زنده ام و هنوز غزل فکر میکنم
1389/02/15 23:37
باور کنید! حال و هوایم مساعد است این شایعات، شیوه ی بعضی جراید است یک صبح تیتر می شوم: این شخص... {بگذریم} یک عصر: خوانده اید... و تکرار زاید است من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم باور نمی کنید، همین شعر، شاهد است "محمدعلی بهمنی"
-
دهش
1389/02/15 08:08
دهش (بخشش )، آنگاه که از ثروت است و از مکنت ، هر چه بسیار ، باز اندک باشد ، که واقعیت بخشش ، ایثار از خویشتن است. سخاوت ، زیباست آن زمان که دست نیازی به سویتان گشوده آید ، اما زیباترآن ایثار که نیازمند طلب نباشد و از افق های تفحص و ادراک برآید . و گشاده دستان را تجسس نیازمندان چه بسا دلپذیر تر از بخشایش محض. و کدامین...
-
آه
1389/02/14 19:41
در پی آن نگاه های بلند حسرتی ماند و آه های بلند. "فریدون مشیری"
-
آزادی نام دیگر لیلی
1389/02/14 07:44
لیلی انار ترک خورده را از شاخه چید. مجنون به لیلی اش رسید. راز رسیدن فقط همین بود. کافی است انار دلت ترک بخورد. *** لیلی زنجیر نبود دنیا که شروع شد ، زنجیر نداشت، خدا دنیا را بی زنجیر آفرید. آدم بود که زنجیر را ساخت و شیطان کمکش کرد. دل زنجیر شد؛ عشق زنجیر شد؛ دنیا پر از زنجیر شد ؛ و آدمها همه دیوانه زنجیری. خدا دنیای...