سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

کدام دیار


من از کدام دیار آمدم که هر باغش
 

هزار چلچله را گور گشت و بی گل ماند ؟

من از کدام دیار آمدم که در دشتش

نه باغ بود و نه گل ؟

 تیر بود و مردن بود

و در تب تف مرداد

 جان سپرد

گذشت تابستان

دگر بهار نیامد

و شهر شهر پریشیده

بی بهاران ماند

 و دشت سوخته در انتظار باران ماند

امید معجزه یی ؟

 نه

 امید آمدن شیر مرد میدان ماند

اگر چه بر لب من از سیاهی مظلم

و پایداری شب

ناله هست و شیون هست

 امید رستن از این تیرگی جانفرسا

هنوز با من هست

امید

 آه امید

 کدام ساعت سعدی

 سپیده سحری آن صعود صبح سخی را

به چشم غوطه ورم در سرشک خواهم دید؟

"حمید مصدق"

هر که با ما نیست


گفته می شد هر که با ما نیست با مادشمن است 

 


 گفتم آری این سخن فرموده اهریمن است
 

 

اهل معنا اهل دل با دشمنان هم دوستند 

 


ای شما با خلق دشمن
 

 

 قلبهاتان از آهن است؟
 

 

فریدون مشیری" 

همایون عزیزم

برای همایون عزیزم

"شجر" که پاک بود  طالعش "همایون" است.

مگر میشود محمد رضا شجریان را شناخت... مگر می شود از عمق جان هنر شجریان را درک کرد... مگر می شود سالهای سال با آوای ملکوتی شجریان زیست و خاطره داشت... مگر میشود به هنر و شخصیت شجریان عشق ورزید ولی همایون
را نشناخت و او را دوست نداشت...

همایون شجریان فرزند خسرو آواز ایران محمد رضا شجریان در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ در تهران در خانواده ای که پدری چون شجریان داشت متولد شد. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود. تنبک را به تشخیص پدر نزد استاد ناصر فرهنگ فر فرا گرفت و از ۱۰ سالگی در کنار خواهران خود نزد پدر آواز را شروع کرد... استاد محمد رضا شجریان می فرمایند: "همایون تنها کسی بود که من تکنیک آواز را روی صدایش پیاده کردم."

همایون در حال حاضر در مرتبه ای است که همگان او را "امید آواز و موسیقی ایرانی" میخوانند و به این مقام نه به لحاظ اینکه صرفاً فرزند شجریان است رسیده چرا که اگر خود وی ۱۸ سال تمام سختی ها و مشقت این راه پر فراز و نشیب را تحمل نمیکرد هیچ گاه همایون شجریان نمی شد. ارزش هنر همایون به اینست که ایشان در راه فراگیری هنر نزد استادی چون محمد رضا شجریان هیچ گاه ناشکیبا نبوده و همواره چون پدر در راه پیشرفت در هنر سیر صعودی را طی کرده و این رمز موفقیت اوست...

همایون معتقد است برای نیل به مقصود باید خودت را اینقدر بشکنی تا نسیم وصل را استشمام کنی کاری که "مولوی" کرد... همایون شجریان کسی که ۱۸ سال تلاش کرده تا با تمام وجود نقش خیال عشق را در عالم هنر برای عاشقان این وادی رقم بزند... در چنین زمانی که جوانان این سرزمین گرایش عجیبی به موسیقی مصرفی و کوچه و بازاری دارند جای شگفتی است جوانی چون همایون بسیار فراتر از حد خویش رسم عاشقی را در دنیای هنرمندی به جای آورده است. همایون با وجود سن کمی که دارد به تمام هنردوستان آموخت که برای اینکه به معشوق برسی باید شوق دوست
را همواره در دل و جان داشته باشی.

همایون ، به واسطه اینکه یک "‌شجریان" است همواره زیر ذره بین قرار دارد. درمورد سایر هنرمندان به هر حال علاقه مندان آن هنرمند همیشه پیگیر احوال او هستند اما همایون چون "‌شجریان" است مورد توجه عموم شنوندگان موسیقی اصیل ایرانی اعم از آماتور یا حرفه ای و منتقد یا مشوق می باشد. کوچکترین حرکت او، حتی اگر خواندن یک تصنیف باشد، به سرعت در رسانه منتشر می شود. منتقدان به سرعت آوازخوانی او را تجزیه و تحلیل می کنند و نتیجه گیری می نمایند. همایون علی رغم میل باطنی اش، چه بخواهد و چه نخواهد هنوز زیر سایه سنگین نامی بزرگ چون "محمدرضا شجریان" است و بسیار سخت است که این پوسته را بشکند و به مردم بفهماند که به من به چشم "همایون شجریان" نگاه کنید.به شخصه همایون شجریان را دوست دارم. مخصوصا رفتار و متانت و تواضعش را. چرا همایون را دوست دارم؟ چون شیفته استاد محمدرضا شجریان هستم. نمی گویم باید همایون را دوست داشت چون شجریان بزرگ را دوست داریم ... هرگز ... می گویم نه ولی خود نمی توانم، من اینطور هستم هر چیز که به نحوی ارتباطی با استاد دارد از دل و جان دوست دارم. هربار که صدا یا تصویر همایون را می بینم، و آوازهایش را با خوانندگان مطرح فعلی مقایسه می کنم، در دل به استاد محمدرضا شجریان درود می فرستم که حقیقتاً جوانی توانمند تربیت کرده اند. گرچه آواز همایون هنوز در مقایسه با آواز پدر از متانت و وقار در اوج خوانی بهره ای ندارد و حتما سال های دیگری طول می کشد تا این صدا با صدای پدر همآوردی کند، اما همین آواز را نیز هنوز خیلی ها نخوانده اند. این است که دوست دارم چشم امید در همایون ببندم و خوش بین باشم که این جوان توانا آینده ما را خالی از شجریان نخواهد گذاشت.
۳۱ اردیبهشت روز تولد "همایون شجریان" نور چشم محمد رضا شجریان را به ایشان و خانواده ی بزرگوارشان و نیز به تمام دوستداران استاد بزرگ موسیقی ایران تبریک و شادباش می گویم.


زهر شیرین

ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم

وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم

تو زهری زهر گرم سینه سوزی
تو شیرینی که شور هستی از تست

شراب جام خورشیدی که جان را
نشاط از تو غم از تو مستی از تست

به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره غم آزمودی

دلت آخر به سرگردانیم سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی

بسی گفتند دل از عشق برگیر
که نیرنگ است و افسون است و جادوست

ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است اما نوشداروست

چه غم دارم که این زهر تب آلود
تنم را در جدایی می گدازد

از آن شادم که در هنگامه درد
غمی شیرین دلم را می نوازد

اگر مرگم به نامردی نگیرد
مرا مهر تو در دل جاودانی است

وگر عمرم به ناکامی سرآید
ترا دارم که مرگم زندگی است.

فریدون مشیری 

 

*** 

 این مطلب را ۴ سال پیش برای میلاد 

 

همایون عزیز و دوست داشتنی نوشتم 

 

متاسفانه به سبب کسالتی که امروز داشتم نتوانستم  

 

مطلب تازه ام را تایپ کنم 

 

به همین دلیل امسال تنها میگویم 

 

فرزند خلف نغمه و آواز 

 

همایون مهربان و با احساس 

 

میلادت خجسته باد. 

 

نغمه سرکن که جهان تشنه ی آواز تو بینم 

 

چشمم آن روز مبیناد که خاموش در این ساز تو بینم 

 

*** 

 

و باز هم می گویم: 

 

"شجر" که پاک بود طالعش "همایون" است 

 

درود برتو ایرانی اصیل 

 

فرزند فرهنگ و اصالت و هنر 

 

هماره سبز باشی و برقرار 

 

دوستدار صدا و پاکی و احساست 

 

"باران" 

 

 

 

 

مرغ عالی همتم

من مرغ عالی همتم 

 

از آشیانه برپرم 

 

تا کرکسان چرخ را 

 

هم بال و هم پر بشکنم

یا مولا دلم تنگ اومده

دریای غمم سر در گریبون چه کنم 

    
یا مولا علی با دل پر خون چه کنم؟

راز عشق من ای محرم سرّ خدا
 

از پرده ی دل افتاده بیرون چه کنم؟ 

یا مولا دلم تنگ اومده
 

شیشه ی دلم ای خدا زیر سنگ اومده 

ای شعر ازل شیدای مضمون تواَم
 

چون زلف غزل دائم پریشون تواَم 

دریا به دریا جاری ز چشمم خون دل
 

صحرا به صحرا یه عمر مجنون تواَم 

من نام تو را با صد زبون می پرسم  


پیغام تو را از این و اون می پرسم 

تا پیدا کنم اون بینش و مأوایت
 

در کوچه ی دل از تو نشون می پرسم 

از آسمونا تا که نگاهم کردی
 

سرگشته تر از خورشید و ماهم کردی 

آینه ی دلم رو قاب چشمت گم شد
 

غرق حیرت و اندوه آهم کردی 

یا مولا دلم تنگ اومده 


شیشه ی دلم ای خدا زیر سنگ اومده
 


آهنگ یا مولا علی (ع) با صدای حسین زمان  از اینجا دانلود کنید 

یتیم نوازی مولا علی اثر استاد فرشچیان

مثل باران باش

من نمی‌گویم درین عالم 

 

 

گرم پو، تابنده، هستی بخش 

 

                                  چون خورشید باش 

 

 

تا توانی، 

 

          پاک، روشن، 

 

                         مثل باران، 

 

                                     مثل مروارید باش  

 

               

                                             * فریدون مشیری *

  

                       

آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن

آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن 


آینه صبوح را ترجمه شبانه کن 

 

 

ای پدر نشاط نو بر رگ جان ما برو
  

جام فلک نمای شو وز دو جهان کرانه کن 

 

  

ای خردم شکار تو تیر زدن شعار تو 

 
شست دلم به دست کن جان مرا نشانه کن 

  

 

گر عسس خرد تو را منع کند از این روش
 

حیله کن و ازو بجه دفع دهش بهانه کن 

  

 

در مثل است کاشقران دور بوند از کرم
 
 

ز اشقر می کرم نگر با همگان فسانه کن 

 

 

 

ای که ز لعب اختران مات و پیاده گشته‌ای
 

اسپ گزین فروز رخ جانب شه دوانه کن  

 

 

خیز کلاه کژ بنه وز همه دام‌ها بجه 

 
بر رخ روح بوسه ده زلف نشاط شانه کن 

 

 

  

خیز بر آسمان برآ با ملکان شو آشنا
 

مقعد صدق اندرآ خدمت آن ستانه کن  

 

 

چونک خیال خوب او خانه گرفت در دلت
 
 

چون تو خیال گشته‌ای در دل و عقل خانه کن  

 

 

هست دو طشت در یکی آتش و آن دگر ز زر 

 
آتش اختیار کن دست در آن میانه کن
  

 

 

شو چو کلیم هین نظر تا نکنی به طشت زر 

 
آتش گیر در دهان لب وطن زبانه کن 

 

  

حمله شیر یاسه کن کله خصم خاصه کن
 

جرعه خون خصم را نام می مغانه کن  

 

 

کار تو است ساقیا دفع دوی بیا بیا 

 
ده به کفم یگانه‌ای تفرقه را یگانه کن  

 

 

شش جهت است این وطن قبله در او یکی مجو 

 
بی وطنی است قبله گه در عدم آشیانه کن 

 

  

کهنه گر است این زمان عمر ابد مجو در آن
 

مرتع عمر خلد را خارج این زمانه کن 

 

 

 

ای تو چو خوشه جان تو گندم و کاه قالبت
 

گر نه خری چه که خوری روی به مغز و دانه کن 

 

 

 

هست زبان برون در حلقه در چه می شوی
 

در بشکن به جان تو سوی روان روانه کن 

 

 

"حضرت مولانا" 

 

 

دانلود با صدای مخملین" شهرام ناظری" دوست داشتنی 

 

 

این تصنیف انسان را به لحظات  رقص سماع حضرت مولانا 

 

می برد. 

 

به نظر من یکی از شاهکارهای شهرام ناظری عزیز است 

 

 

فوق العاده است  

 

حتما گوش فرادهید  

 

لذت وافر خواهید برد 

 

 

"باران" 

 

 

 

 

 

 

پنج شعر از دختر ساز و آواز

 

 آفتاب خواهد تابید 

 بر ساقه‏ى نازک باوری 

 کز نارسى‏ 

 هواى شکستن دارد

                                                                                                    

  

  

 من تو را دیده‏ام‏ 

 

 امّا در خواب 

 

 در پسِ کوچه‏ى نورانى عشق‏ 

 

 در همانجا که طلوع‏ 

 

 ره دیدار تو را بست که بست 

                                                                                       

 

 

 آن دم رسید  

 

 که نگاهت غزل شوق به چشم چو منى خواند 

 

 دردا و دریغا که دگر دل به نگاه تو ندارم‏ 

                                                                                 

 

 

 پندارم را آویخته بودم، کژ 

 

 چون جامه‏اى فرتوت 

 

 بر دیوار نمناک خاطرات گذشته‏ام‏ 

 

 بوى نا مى‏دهند هر دو! 

 

                                                                                   

 

 

 به مَنَش باز بیارد 

 

 به هر آنکه دادم این دل‏ 

 

 تو و این نشسته در خون‏ 

 

 دگرش باز نیاور 

 

 ببرش به هر کجایى‏ 

 

 که نباشدش نشانى 

 

 ز مَنى 

 

 ز رهگذارى‏ 

 

 

"آوا مشکاتیان" 

 

 

فرزند ساز و نوه ی آواز