سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

زیر باران

هر کجا هستم ، باشم، 

 


آسمان مال من است. 


 

پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است.
  

چه اهمیت دارد
 

 

گاه اگر می رویند
 

 

قارچهای غربت؟
 


من نمی دانم  

 


که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.
 

 

و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.
 

 

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد. 

 


چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. 

 


واژه ها را باید شست . 

 


واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
 

 


چترها را باید بست.
 

 

زیر باران باید رفت. 

 


فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
 

 

با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.
 

 

دوست را، زیر باران باید دید.
 

 

عشق را، زیر باران باید جست.
 

 

زیر باران باید با زن خوابید. 

 


زیر باران باید بازی کرد. 

 


زیر باید باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت 

 


زندگی تر شدن پی در پی ،
 

 

زندگی آب تنی کردن در حوضچه "اکنون"است. 



رخت ها را بکنیم: 

 


آب در یک قدمی است. 

 

"سهراب" 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی 1389/02/21 ساعت 09:31 http://spantman.blogsky.com

ای ولا خیلی قشنگ بود

بابک 1389/02/21 ساعت 11:48

باران جان
جا داشت آهنگ باران عبیرضا عصار رو برای دانلود آنتهای این پست می گذاشتی که کیف مون کوک می شد بیشتر از این

پنجره، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مال من است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد