سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

پنداشتی

پنداشتی چون کوه،


کوه خامش و دمسردم؟


بی درد، سنگ ساکت بی دردم؟


نی...


قله ام،


بلندترین قله ی غرور.


اینک درون سینه ی من التهابهاست


هر چند


نستوه کوه ساکت و سردم


لیک


آتشفشان مرده ی خاموشم...


"حمید مصدق"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد