سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

شاعر نیستم

شاعر نیستم 

ننوشته ام به کاغذ خطی

قطره ی اشکم را

 

می دهم دست صبا

می برد سوی سپهر

 

و خدا از باران می سراید شعری 

می نویسد آنرا

روی یک برگ درخت

می نویسم آنرا 

پای دیوار بلند قلبت

و تو می پنداری

 

 بچه ای بازیگوش

می سراید شعری 

 

دوست بارانی ام "مهدی"

 

مدیر بلاگ " رویای زنبورهای وحشی"

نظرات 2 + ارسال نظر
مهدی 1389/02/18 ساعت 16:24 http://spantman.blogsky.com

سلام دوست عزیزم باران
نمی دونی چقدر خوشحال شدم وقتی شعرم و تو وبلاگت خوندم
اصلا به نظرم خیلی قشنگ تر شد (الان آخرت غرورماااا)
و چقدر خوب انتخاب کردی این شعر و که واژه باران داشت
"و خدا از باران می سراید شعری"

مطالب دلنشینی بود لذت بردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد