صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
با سر زلف تو مجموع پریشانی من
آنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
آن زمان که آرزوی دیدن جانم باشد
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
نیست امید صلاحی ز فساد حافظ
|
|
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
کو مجالی که یکایک همه تقریر کنم
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
دل و دین را همه در بازم و توفیر کنم
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم |
بسیار زیبا بود.
مثل همیشه
موفق و موید باشید
امیدوارم برق کنکور حکایت رو از کله شما نپرونده باشه !
آپیم و منتظر خبرای خوش از نتیجه کنکور
وب عالی داری موفق باشی اگر وقت کردین به ماهم سر بزنید موفق باشی و نویسا.