-
فردا
1389/02/13 22:12
دیروز ما زندگی را به بازی گرفتیم امروز، او ما را ... فردا ؟ قیصر امین پور
-
دمی با شیخ اجل
1389/02/13 07:30
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را هر ساعت از نو قبلهای با بت پرستی میرود توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را می با جوانان خوردنم باری تمنا میکند تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را غافل مباش ار عاقلی دریاب اگر صاحب دلی باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را دلبندم...
-
شاید هیچ چیز....شاید!
1389/02/12 18:47
١- در صورتی که حرکت نقطه متحرک را تعقیب کنید تنها یک رنگ را می بینید؛ صورتی ! ٢- حالا لحظاتی به علامت + که در وسط قرار دارد خیره شوید. نقطه متحرک را پس از لحظاتی به رنگ سبز خواهید دید. ٣- حالا زمان بیشتری را بر روی علامت + تمرکز کنید، پس از لحظاتی نقاط صورتی آهسته آهسته ناپدید خواهند شد. عجیب اینجاست که هیچ نقطه سبزی...
-
ساغری از میخانه ی حافظ
1389/02/12 07:17
سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است بدین راه و روش می رو که با دلدار پیوندی قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز ورای حد تقریر است شرح آرزومندی الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور پدر را باز پرس آخر کجا شد مهر فرزندی جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت...
-
قلم توتم من است...
1389/02/11 23:35
سیه چشمی به کار عشق استاد مرا دریس محبت یاد می داد مرا از یاد برد آخر ولی من به جز او عالمی را بردم از یاد "فریدون مشیری" تقدیم به تمام آموزگاران مهربانم به ویژه خواهران گلم قلم توتم من است ، توتم ماست ، به قلمم سوگند ، به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند ، به رشحه ی خونی که از زبانش می تراود سوگند ، به...
-
با رومی
1389/02/11 08:45
در بیان این سه کم جنبان لبت از ذهاب و از ذهب وز مذهبت کین سه را خصم است بسیار و عدو در کمینت ایستد ، چون داند او ور بگویی با یکی دو ، الوداع کلُ سِر جاوز الاثنین شاع "رومی"
-
اعتراف
1389/02/10 19:13
خارها خوار نیستند شاخه های خشک چوبه های دار نیستند میوه های کال کرم خورده نیز روی دوش شاخه بار نیستند پیش از آنکه برگهای زرد را زیر پای خویش سرزنش کنی خش خشی به گوش می رسد : برگهای بی گناه با زبان ساده اعتراف می کنند خشکی درخت از کدام ریشه آب می خورد ! روانشاد "دکتر قیصر امین پور"
-
سترون
1389/02/09 18:50
سیاهی از درون کاهدود پشت دریاها بر آمد ، با نگاهی حیله گر ، با اشکی آویزان به دنبالش سیاهیهای دیگر آمده اند از راه بگستردند بر صحرای عطشان قیرگون دامان سیاهی گفت اینک من ، بهین فرزند دریاها شما را ، ای گروه تشنگان ، سیراب خواهم کرد چه لذت بخش و مطبوع است مهتاب پس از باران پس از باران جهان را غرقه در مهتاب خواهم کرد...
-
تا نبض خیس صبح
1389/02/07 06:51
آه در ایثار سطح ها چه شکوهی است! ای سرطان شریف عزلت! سطح من ارزانی باد! یک نفر آمد تاعضلات بهشت دست مرا امتداد داد. یک نفر آمد که نور صبح مذاهب در وسط دگمه های پیرهنش بود. از علف خشک آیه های قدیمی پنجره می بافت. مثل پریروزهای فکر، جوان بود. حنجره اش از صفات آبی شط ها پر شده بود. یک نفر آمد کتاب های مرا برد. روی سرم...
-
از دکتر
1389/02/06 23:55
مشکلات انسانهای بزرگ را متعالی می کند و انسانهای کوچک را متلاشی. "دکتر شریعتی"
-
استاد شجریان:همایون نشان داد که فرزند خلف نغمه و آواز است.
1389/02/06 15:22
استاد محمدرضا شجریان که سهشنبه شب شاهد هنرنمایی همایون شجریان و گروه «همنوازان حصار» بود، پس از اجرای کنسرت پیامی در پی این اجرا نوشتهاند. این متن را با هم میخوانیم... شب چهارشنبه اول اردیبهشتماه هشتادونه، وقتی برای دیدن برنامهی کنسرت همایون و علی قمصری و گروه حصار به سالن میلاد وارد شدم در ابتدا شور و هیجانی از...
-
از صدای سخن عشق
1389/02/06 12:51
زمان نمی گذرد عمر ره نمیسپرد صدای ساعت شماطه بانگ تکرار است نه شنبه هست و نه جمعه نه پار و پیرار است جوان و پیر کدام است زود و دیر کدام است اگر هنوز جوان مانده ای به آن معناست که عشق را به زوایای جان صلا زده ای ملال پیری اگر میکشد تو را پیداست که زیر سیلی تکرار دست و پا زده ای زمان نمی گذرد صدای ساعت شماطه بانگ تکرار...
-
صبح آمده ست و برخیز
1389/02/05 07:17
صبح آمده ست برخیز بانگ خروس گوید وینخواب و خستگی را در شط شب رها کن مستان نیم شب را رندان تشنه لب را بار دگر به فریاد در کوچه ها صدا کن خواب دریچه ها را با نعره ی سنگ بشکن بار دگر به شادی دروازه های شب را رو بر سپیده وا کن بانگ خروس گوید فریاد شوق بفکن زندان واژه ها را دیوار و باره بشکن و آواز عاشقان را مهمان کوچه ها...
-
آب...نان...آواز
1389/02/04 19:50
کمترین تحریری از یک آرزو این است آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک در یابی کز چه در آن تنگناشان باز شادی های شیرین است. کمترین تصویری از یک زندگی: آب، نان، آواز، ور فزون تر خواهی از آن ، گاهگه، پرواز ور فزون تر خواهی از آن شادی آغاز (ور فزون تر ، باز هم خواهی....بگویم،باز؟ آنچنان...
-
تک بیتی
1389/02/04 07:49
هیچ کس هست که احساس کند لطف تک بیتی زیبایی را که خروس شبگیر می سراید گه گاه ؟ "م.سرشک"
-
بزرگان آینده ی موسیقی ایران کهن
1389/02/03 19:21
همایون مهربان "علیرضا قربانی" نازنین "سالار عقیلی" به همراه همسر هنرمندش "حریر شریعت زاده" ی عزیز درود بر این زوج هنرمند و دوست داشتنی "سینا سرلک" جوان و خوش صدا هماره سبز باشید و برقرار
-
فراق
1389/02/03 15:47
شعر از : حافظ زبان خامه ندارد سر بیان فراق وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق دریغ ، مدت عمرم که بر امید وصال به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق سری که بر سر گردون به فخر می سودم به راستان که نهادم بر آستان فراق چگونه باز کنم بال در هوای وصال که ریخت مرغ دلم پر ، که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق کنون چه چاره که در بحر...
-
عکس های هنری
1389/02/03 08:30
"طلوع شب" کاری از هنرمند عزیز "آرش سفیدگران" اثر هنرمند نازنین "عزیز عباسی" "ته نشین" بازهم اثر جناب آقای "عزیز عباسی" "رقص مرگ" اثر هنرمند عزیز "لیلی دیلمی" برگرفته از سایت "عکاسی حرفه ای"
-
فال پروانه
1389/02/03 04:42
من عاقبت از اینجا خواهم رفت پروانه ای که با شب می رفت این فال را برای دلم دید دیری ست مثل ستاره ها چمدانم را از شوق ماهیان و تنهایی خودم پر کرده ام ولی مهلت نمی دهند که مثل کبوتری در شرم صبح پر بگشایم با یک سبد ترانه ولبخند خود را به کاروان برسانم اما من عاقبت از اینجا خواهم رفت پروانه ای که با شب می رفت این فال را...
-
عشق
1389/02/02 20:35
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
-
غمگین چو پاییزم
1389/02/02 08:11
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم...
-
به یاد آن غریب دور از وطن
1389/02/01 20:33
"دکترمحمد رضا شفیعی کدکنی" اولین بهار را در جائی دور از سرزمین مالوف دیده و آن را به بند کشیده . بخوانید یک دنیا حکایت است: این روزها بهار و بنفشه معنای دیگری به من آرد وزلونِ دیگری ست زرد و سفید و صورتی و گاه قهوه ای با چهره ای به گونۀ مردم با چشم و دهان و تبسّم • شاید که دلپذیر و قشنگ است کز دوده و تبارِ...
-
روز سعدی گرامی باد.
1389/02/01 11:57
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم شوقست در جدایی و جورست در نظر هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب در حلقهایم با تو و چون حلقه...
-
سخن عشق...آوای شجریان پدر و شجریان دختر
1389/02/01 08:07
دوستان ابتدای این فایل کمی مشکل دارد آن را چند ثانیه ببرید جلو ادامه ی تصنیف را گوش دهید. آهنگ: محمدرضا شجریان تنظیم: مجید درخشانی آواز: محمدرضا و مژگان شجریان اجرا: گروه شهناز - کنسرت لندن دستگاه: ماهور غزل: سعدی سخـن عشـق تو بیآنکـه برآیـد به زبـانـم رنگ رخسـاره خبر میدهـد از حال نهـانـم گـاه گویـم که بنـالـم ز...
-
منتظر بارانم
1389/02/01 00:04
یک نفر آمد و بر پنجره ام گل مالید من ولی منتظر "بارانم" " عمران صلاحی "
-
جوانی
1389/01/31 10:19
این گل سرخ این گل سرخ صد برگ شاداب این گل سرخ تاج خدایان که به هر روز برگی از آن را می کنی با سرانگشت نفرت تا نبینی که پژمردگی هاش می شود درنظر ها نمایان چند روز دگر برگهایش می رسد اندک اندک به پایان "دکتر شفیعی کدکنی"
-
ای صبور!ای پرستار!
1389/01/30 20:48
به بهانه ی روز پرستار برای خواهران مهربانم و داماد عزیزمان نازنینان من روزتان خجسته باد. خواهر کوچکتان "باران" * رود قصیده بامدادی را در دلتای شب مکرر می کند و روز از آخرین نفس شب پر انتظار آغاز می شود و- اینک- سپیده دمی که شعله چراغ مرا در طاقچه بی رنگ می کند تا مر غکان بومی رنگ را در بوته های قالی از سکوت...
-
دوست
1389/01/30 13:54
بزرگ بود و از اهالی امروز بود و باتمام افق های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود و پلک هاش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد و دست هاش هوای صاف سخاوت را ورق زد و مهربانی را به سمت ما کوچاند به شکل خلوت خود بود و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را برای آینه تفسیر کرد و او به...
-
از کجا می آید این آوای دوست
1389/01/30 09:17
خشک چوب و خشک سیم و خشک پوست از کجا می آید این آواز دوست *** امروز میخواهم از آوای دوست بگویم از پنجه ی کسی که با سازش مرا به کلام استاد به معراج می برد به فرازستان معنا پروازم می دهد استاد "حسین علیزاده" به راستی که شایسته ی مقام استادی است. "سلانه" نام سازی است که زیر نظر خود ایشان ساخته شده نوای...
-
با حافظ
1389/01/30 02:26
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود به هر درش که بخوانند بیخبر نرود طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی ولی چگونه مگس از پی شکر نرود سواد دیده غمدیدهام به اشک مشوی که نقش خال توام هرگز از نظر نرود ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار چرا که بی سر زلف توام به سر نرود دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی که هیچ کار ز پیشت بدین هنر...