سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

شاگرد نمی خواهی؟

ای چشمه ی آگاهی شاگرد نمی خواهی؟ 

چه حیله کنم تا من خود را به تو در دوزم؟  

تولد عشق

این روزا سرم خیلی شلوغه خسته م 

 

تنها الان وقت کردم بیام 

 

اونم به خاطر میلاد عشقمه 

 

عزیزم 

 

استاد شجریان 

 

به زبان ساده ی کودکانه ام 

 

جشن میلاد ۷۰ سالگیت مبارک 

 

خیلی دوست دارم

دستور زبان عشق

خواستم بگویم:
صدای تو را دوست دارم
صدای تو از آن و از جاودان می سراید
دیدم نه تنها صدایت را
که نگاهت را
خنده ات را
مهربانی ات را
پاکی ات را
صداقتت را
دوست دارم
پس بهتر است بگویم:
وجودت را دوست دارم
آری استاد مهربانم
بزرگ الگوی من در زندگی
با تمام وجود می خواهمت
چشمم آن روز مبیناد که خاموش در این ساز تو بینم 

آنکه دستور زبان عشق را 

بی گزاره در نهاد ما نهاد 

خوب میدانست تیغ تیز را 

در کف مستی نمی بایست داد 

 

همایون عزیزم

برای همایون عزیزم

"شجر" که پاک بود  طالعش "همایون" است.

مگر میشود محمد رضا شجریان را شناخت... مگر می شود از عمق جان هنر شجریان را درک کرد... مگر می شود سالهای سال با آوای ملکوتی شجریان زیست و خاطره داشت... مگر میشود به هنر و شخصیت شجریان عشق ورزید ولی همایون
را نشناخت و او را دوست نداشت...

همایون شجریان فرزند خسرو آواز ایران محمد رضا شجریان در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ در تهران در خانواده ای که پدری چون شجریان داشت متولد شد. از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود. تنبک را به تشخیص پدر نزد استاد ناصر فرهنگ فر فرا گرفت و از ۱۰ سالگی در کنار خواهران خود نزد پدر آواز را شروع کرد... استاد محمد رضا شجریان می فرمایند: "همایون تنها کسی بود که من تکنیک آواز را روی صدایش پیاده کردم."

همایون در حال حاضر در مرتبه ای است که همگان او را "امید آواز و موسیقی ایرانی" میخوانند و به این مقام نه به لحاظ اینکه صرفاً فرزند شجریان است رسیده چرا که اگر خود وی ۱۸ سال تمام سختی ها و مشقت این راه پر فراز و نشیب را تحمل نمیکرد هیچ گاه همایون شجریان نمی شد. ارزش هنر همایون به اینست که ایشان در راه فراگیری هنر نزد استادی چون محمد رضا شجریان هیچ گاه ناشکیبا نبوده و همواره چون پدر در راه پیشرفت در هنر سیر صعودی را طی کرده و این رمز موفقیت اوست...

همایون معتقد است برای نیل به مقصود باید خودت را اینقدر بشکنی تا نسیم وصل را استشمام کنی کاری که "مولوی" کرد... همایون شجریان کسی که ۱۸ سال تلاش کرده تا با تمام وجود نقش خیال عشق را در عالم هنر برای عاشقان این وادی رقم بزند... در چنین زمانی که جوانان این سرزمین گرایش عجیبی به موسیقی مصرفی و کوچه و بازاری دارند جای شگفتی است جوانی چون همایون بسیار فراتر از حد خویش رسم عاشقی را در دنیای هنرمندی به جای آورده است. همایون با وجود سن کمی که دارد به تمام هنردوستان آموخت که برای اینکه به معشوق برسی باید شوق دوست
را همواره در دل و جان داشته باشی.

همایون ، به واسطه اینکه یک "‌شجریان" است همواره زیر ذره بین قرار دارد. درمورد سایر هنرمندان به هر حال علاقه مندان آن هنرمند همیشه پیگیر احوال او هستند اما همایون چون "‌شجریان" است مورد توجه عموم شنوندگان موسیقی اصیل ایرانی اعم از آماتور یا حرفه ای و منتقد یا مشوق می باشد. کوچکترین حرکت او، حتی اگر خواندن یک تصنیف باشد، به سرعت در رسانه منتشر می شود. منتقدان به سرعت آوازخوانی او را تجزیه و تحلیل می کنند و نتیجه گیری می نمایند. همایون علی رغم میل باطنی اش، چه بخواهد و چه نخواهد هنوز زیر سایه سنگین نامی بزرگ چون "محمدرضا شجریان" است و بسیار سخت است که این پوسته را بشکند و به مردم بفهماند که به من به چشم "همایون شجریان" نگاه کنید.به شخصه همایون شجریان را دوست دارم. مخصوصا رفتار و متانت و تواضعش را. چرا همایون را دوست دارم؟ چون شیفته استاد محمدرضا شجریان هستم. نمی گویم باید همایون را دوست داشت چون شجریان بزرگ را دوست داریم ... هرگز ... می گویم نه ولی خود نمی توانم، من اینطور هستم هر چیز که به نحوی ارتباطی با استاد دارد از دل و جان دوست دارم. هربار که صدا یا تصویر همایون را می بینم، و آوازهایش را با خوانندگان مطرح فعلی مقایسه می کنم، در دل به استاد محمدرضا شجریان درود می فرستم که حقیقتاً جوانی توانمند تربیت کرده اند. گرچه آواز همایون هنوز در مقایسه با آواز پدر از متانت و وقار در اوج خوانی بهره ای ندارد و حتما سال های دیگری طول می کشد تا این صدا با صدای پدر همآوردی کند، اما همین آواز را نیز هنوز خیلی ها نخوانده اند. این است که دوست دارم چشم امید در همایون ببندم و خوش بین باشم که این جوان توانا آینده ما را خالی از شجریان نخواهد گذاشت.
۳۱ اردیبهشت روز تولد "همایون شجریان" نور چشم محمد رضا شجریان را به ایشان و خانواده ی بزرگوارشان و نیز به تمام دوستداران استاد بزرگ موسیقی ایران تبریک و شادباش می گویم.


زهر شیرین

ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم

وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم

تو زهری زهر گرم سینه سوزی
تو شیرینی که شور هستی از تست

شراب جام خورشیدی که جان را
نشاط از تو غم از تو مستی از تست

به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره غم آزمودی

دلت آخر به سرگردانیم سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی

بسی گفتند دل از عشق برگیر
که نیرنگ است و افسون است و جادوست

ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است اما نوشداروست

چه غم دارم که این زهر تب آلود
تنم را در جدایی می گدازد

از آن شادم که در هنگامه درد
غمی شیرین دلم را می نوازد

اگر مرگم به نامردی نگیرد
مرا مهر تو در دل جاودانی است

وگر عمرم به ناکامی سرآید
ترا دارم که مرگم زندگی است.

فریدون مشیری 

 

*** 

 این مطلب را ۴ سال پیش برای میلاد 

 

همایون عزیز و دوست داشتنی نوشتم 

 

متاسفانه به سبب کسالتی که امروز داشتم نتوانستم  

 

مطلب تازه ام را تایپ کنم 

 

به همین دلیل امسال تنها میگویم 

 

فرزند خلف نغمه و آواز 

 

همایون مهربان و با احساس 

 

میلادت خجسته باد. 

 

نغمه سرکن که جهان تشنه ی آواز تو بینم 

 

چشمم آن روز مبیناد که خاموش در این ساز تو بینم 

 

*** 

 

و باز هم می گویم: 

 

"شجر" که پاک بود طالعش "همایون" است 

 

درود برتو ایرانی اصیل 

 

فرزند فرهنگ و اصالت و هنر 

 

هماره سبز باشی و برقرار 

 

دوستدار صدا و پاکی و احساست 

 

"باران" 

 

 

 

 

پنج شعر از دختر ساز و آواز

 

 آفتاب خواهد تابید 

 بر ساقه‏ى نازک باوری 

 کز نارسى‏ 

 هواى شکستن دارد

                                                                                                    

  

  

 من تو را دیده‏ام‏ 

 

 امّا در خواب 

 

 در پسِ کوچه‏ى نورانى عشق‏ 

 

 در همانجا که طلوع‏ 

 

 ره دیدار تو را بست که بست 

                                                                                       

 

 

 آن دم رسید  

 

 که نگاهت غزل شوق به چشم چو منى خواند 

 

 دردا و دریغا که دگر دل به نگاه تو ندارم‏ 

                                                                                 

 

 

 پندارم را آویخته بودم، کژ 

 

 چون جامه‏اى فرتوت 

 

 بر دیوار نمناک خاطرات گذشته‏ام‏ 

 

 بوى نا مى‏دهند هر دو! 

 

                                                                                   

 

 

 به مَنَش باز بیارد 

 

 به هر آنکه دادم این دل‏ 

 

 تو و این نشسته در خون‏ 

 

 دگرش باز نیاور 

 

 ببرش به هر کجایى‏ 

 

 که نباشدش نشانى 

 

 ز مَنى 

 

 ز رهگذارى‏ 

 

 

"آوا مشکاتیان" 

 

 

فرزند ساز و نوه ی آواز 

 

                                                                                           

شجریان پژواک روزگار

 

 

 

 

با سلام به شما دوستان عزیزم  

 

مستند "شجریان  پژواک روزگار"  

 

 اولین مستند جامعی است در مورد استاد 

 

 

 کار هم وطنان خارج از کشور در شبکه ی 

  

 

بی بی سی فارسی است.  

 

اینقدر این مستند زیبا و دلنشین است هر بار  

 

 

نگاه میکنم لذت وافر می برم  

 

توصیه می کنم شما هنر دوستان هم  

 

حتما این مستند را دانلود کنید. 

 

 

برای دانلود آن از سایت های زیر می توانید استفاده کنید:  

 

شب زنده ها 

 

 

وبلاگ دل آواز 

 

 

درود بر خداوندگار هنر ایران کهن 

 

 

"استاد محمد رضا شجریان" 

  

 

عمر بسیار بباید پدر پیر فلک  را 

 

 

تا دگر مادر گیتی چو او فرزند بزاید

استاد شجریان:همایون نشان داد که فرزند خلف نغمه و آواز است.

 

                   استاد محمدرضا شجریان که سه‌شنبه شب شاهد 

                   هنرنمایی همایون شجریان و گروه «همنوازان حصار» بود، 

                     پس از اجرای کنسرت پیامی در پی این اجرا نوشته‌اند. 

                             این متن را با هم می‌خوانیم...

شب چهارشنبه اول اردیبهشت‌ماه هشتادونه، وقتی برای دیدن برنامه‌ی کنسرت همایون و علی قمصری و گروه حصار به سالن میلاد وارد شدم در ابتدا شور و هیجانی از حق‌شناسی و تشویق باشندگان را شاهد بودم که در پاسخ به آن هرچه می‌کردم باز ناتوان بودم. لحظه‌ای آرام گرفتیم تا با ورود هنرمندان جوان رقص رنگین‌کمان صداها و چهچهه‌ها آغاز شود.

نظم سالن خوب بود و صدابرداری از همیشه بهتر بود.
گروه همنوازان حصار، جوانان برخاسته از اصالت فرهنگ خانواده‌های موسیقی ایران با سرپرستی و آهنگسازی علی قمصری در کنار همایون از برخی دیواره‌ها و حصارهای دست و پا گیر سنت‌های کهن گذشته، ضمن احترام و فراگیری و حفظ نژادگی هنر آوا و نوای برخاسته از فکر و دست و پنجه و حنجره و دلهای سازندگان و حافظان نغمات، مقامها و ردیفها و آهنگهای زندگی مردمان هر گله از سرزمین پهناور و کهن ایران زمین، ندای انباشته در اندیشه و دلهای معصومانه خود را، به‌گونه‌ای دیگر از عرف گروه‌نوازی‌های شناخته‌شده صد ساله اخیر که هرکدام در زمان خود تحسین‌برانگیز و دلنشین بوده‌اند، با واژه‌ها (موتیف‌ها) و نغمات و رنگین‌کمان صداهای زیروبم و ریتم‌های پر شور و حال برخاسته از دل علی قمصری را به گوش جان رساندند.

شنونده در این شب می‌باید چهار تا چشم و گوش دیگر از کنار دستی خود قرض می‌گرفت تا ببیند و بشنود این جوانان پرانگیزه چه فتنه‌ای بپا کرده‌اند.

پنجاه سال است که در موسیقی حرفه‌ای در کنار اساتید و هنرمندان بزرگ و صاحب‌سبک و آفرینش بوده‌ام. از آنها آموختم و نیز ارائه و تدریس کردم، با دیگر موسیقی‌های پیشرفته ملل کم و بیش آشنا بوده و به‌دقت گوش کرده‌ام، از کلاسیک تا جاز و پاپ ماندگار گرفته تا موسیقی‌هایی که هرچند سال یک‌بار از درون جوامع برمی‌خیزد و فروکش می‌کند را شنیده‌ام، اما اندیشه ریتمیک آهنگینی بدین‌گونه که ثانیه‌های زودگذر را متوقف کند و هر ثانیه بیش از ده صدای هماهنگ در پیوند با واژه‌های دلنشین و ریتم‌های ترکیبی و پیچیده را بیافریند تا به‌حال ندیده‌ام، منظورم سرعت در نوازندگی نیست بل در زمانی زودگذر پیوند هنرمندانه و منطقی صداهای یک واژه از جملگان بر آمده از اندیشه علی قمصری است، که با تردستی نوازندگان پرشور و جوانش همچون چکاچک شمشیرهای آهنگین سرداران جوان، گاه می‌جنگد و گاه نغمه هم‌نوائی سر می‌دهد و گاه چون آواز عاشقانه مرغان کوچک و بزرگ جنگل‌های سرسبز که با نغمه‌ی دلبری و دلدادگی جفت خود را به میهمانی زندگی می‌خوانند به‌گوش جان می‌رسید.

این‌همه برخاسته از شهامت جوانانی است که در شرایط مناسب، بار درون خود را آزاد می‌کنند و شور و شادی می‌بخشند.

هر بار که شاهد شهامت هنرمندانه هنرمندی خلاق بوده‌ام دیده‌ام که چگونه دل‌های زمانه تسخیر او شده و با او زندگی کرده‌اند، نمونه آشکارش استاد حسین علیزاده است که آغازگر راهی در آهنگسازی و همنوازی شد که هنرمندان بعد از او این جرأت و شهامت را پیش رو دارند و موفقیت او را همچنان شاهدند.

علی قمصری بشکلی گاه نه چندان دور و گاه متفاوت و مخصوص خود صداهای زیر و بم و هماهنگ را ببازی هنرمندانه می‌گیرد و چون آبشاری بر دل شنونده می‌ریزد. شهامتش از حد گذشته و گستاخانه صداها را مجبور به همزیستی مسالمت‌آمیز می‌کند.

از طرز کارش پیداست که امکانات سازها و نوازندگان را به‌خوبی می‌شناسد. تک‌تک نوازندگان جوان، سامان صمیمی، نگار خارکن، نوشین پاسدار، عربشاهی، مصباح قمصری، رضائی‌نیا، نصیری و آئین مشکاتیان همگی در صحنه خوش درخشیدند و بهگام توان و استعداد هم‌نوازی و هم‌نوایی خود را نشان دادند. سهراب پورناظری شهامت و استعداد فوق‌العاده‌ای در نوازندگی و هماهنگی از خود نشان داد. علی قمصری خود چیره‌دست و مسلط ساز را در اسارت خود داشت و صحنه را به خوبی اداره می‌کرد.

چنین قطعات سریع و پیچیده را در استودیو به‌راحتی می‌توان با چند بار تکرار ضبط کرد اما برای صحنه جرات و اعتماد به نفس و تمرینات فشرده را طلب می‌کند که همگی داشتند.

همایون نشان داد که فرزند خلف نغمه و آواز است و ریتم‌ها هر قدر ترکیبی و پیچیده باشند به‌راحتی از عهده بر می‌آید و با استفاده از تکنیک خود تحسین و تشویق همگان را بر می‌انگیزد.

در آن شب، این جوانان پر استعداد کاری کردند که هر بیننده‌ای بپا می‌خاست و با کف زدن‌ها و فریاد شادی سالن را روی سر خود می‌گذاشتند.

در چهره‌ی علی قمصری به‌خوبی دیده می‌شد پدیده‌ای است پرانگیزه که می‌تواند صحنه‌های بین‌المللی را تسخیر کرده و شگفتی بیافریند.

در همین جا با ذکر نکته‌ای معترضه به پدران و مادران و مسئولان امور بسنده می‌کنم؛ که توان و استعداد جوانان را باور کنیم. انباشت این نیروهای پرانگیزه و هدف را ناروا داشته، راه آزادشدن و به‌هدف رسیدن آن‌ها را فراهم کنیم. ما در همه‌ی زمینه‌های اجتماعی، از ریاضی و فیزیک و صنعت و هنر گرفته تا پزشکی و ورزش و فرهنگ و... فراوان نیروهای انباشته در درون جوانان داریم که باید راه آزادشدن مفید این نیروها را دریابیم و برنامه‌ریزی کنیم تا به‌شکل شایسته‌ای در جهت تعالی زندگی آینده مردم به پیش رود و آرامش اجتماعی به‌بار آورد. و الاّ  انباشت و فشردگی آن به انفجاری تبدیل شده که جز ویرانی، پریشانی جامعه و پشیمانی حاصلی ببار نخواهد آورد.
یک از صدها سخن این بود و ما گفتیم...

 دست نوشته ی استاد

  

  

 

 

 

 

با سپاس از دوستان هنردوست وبسایت 

 

"شجریانی ها" 

  

سخن عشق...آوای شجریان پدر و شجریان دختر

دوستان ابتدای این فایل کمی مشکل دارد 

 

آن را چند ثانیه  ببرید جلو 

 

ادامه ی تصنیف را گوش دهید.  


   

آهنگ: محمدرضا شجریان  


تنظیم: مجید درخشانی 

 
آواز: محمدرضا و مژگان شجریان  

 

اجرا: گروه شهناز - کنسرت لندن  


دستگاه: ماهور 

 
غزل: سعدی  

سخـن عشـق تو بی‌آنکـه برآیـد به زبـانـم 
 

رنگ رخسـاره خبر می‌دهـد از حال نهـانـم 

  

گـاه گویـم که بنـالـم ز پـریشــانــی حـالـم 

 
باز گویم که عیـانست چه حاجت به بیـانـم 

  

گر چنـانست که روزی من مسکیـن گدا را 
 

بـه در غـیــر ببینـی ز در خــویــش بـرانــم 

 

من در اندیشه‌ی آنم که روان بر تو فشانم  


نه در اندیشـه که خود را ز کمنـدت برهانم 

 

گر تو شیـریـن زمانی نظـری نیز به من کن  


که به دیوانگی از عشـق تو فرهاد زمـانـم  

 

نه مـرا طاقت غربـت نه تو را خـاطـر قربـت 

 
دل نهادم به صبوری که جزین چـاره نـدارم 

  

دُرم از دیــده چکـانست به‌یــاد لـب لعـلـت  


نگهی باز به من کن که بسـی دُر بچکـانـم 

  

من همـان‌روز بگفتـم که طریـق تو گرفتـم 
 

که به جانان نرسـم تا نرسـد کار به جـانـم 

 

سعدی

 

دانلود تصنیف سخن عشق  

 

با نوای مخملین پدر و دختری هنرمند و با احساس 

 

"استاد محمدرضا شجریان" و دختر هنرمند و 

  

 دوست داشتنی شان "مژگان" 

 

بشنوید تک خوانی مژگان عزیز را  

 

درود بر شجریان و هم اندیشانش

 

باز هم سپاس از دوستان نیک سرشت "شجریانی ها" 

  

 

 

 

دو هدیه

دو ویدئو از کنسرت اخیر استاد شجریان تقدیم به شما نازنینان نیک سرشت آریایی 

 

پرتاب گل از سوی استاد شجریان به حضار کنسرت 

 

اجرای تصنیف "رزم مشترک" 

 

منبع:وبسایت "شجریانی ها