سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

اندیشه های زیبای بزرگان ایران و جهان

یک نکته بگویمت به تحقیق بسنج 

 

 

گر عاقل و کاملی مرنجان و مرنج 

 

 

رنجاندن خلق و رنجشت از طمع است 

 

 

بگذر ز طمع که این به است از صد گنج 

 

 

(نام شاعر را نمی دانم 

 

اگر دوستان میدانند سپاسگزارم اگر مرا هم آگاه کنند.) 

 

 

***  

 

خدایا 

آنان که همه چیز دارند 

به سخره می گیرند 

آنان را 

 

که هیچ چیز ندارند 

 

مگر تو را! 

 

هر کودکی 

با این پیام 

 

به دنیا می آید 

که خدا 

هنوز از انسان نومید نیست. 

 

خدا به انسان می گوید : 

«شفایت می دهم 

 

از این رو که آسیبت می رسانم 

 

دوستت دارم 

از این رو مکافاتت می کنم» 

 

آنان که فانوسشان را 

بر پشت می برند؛ 

 

سایه هاشان پیش پایشان می افتد! 

 

ماه 

روشنی اش را 

در سراسر آسمان می پراکند 

 

و لکه هایش را برای خود نگه می دارد! 

 

کاریز خوش دارد خیال کند 

 

که رودها 

 

تنها برای این هستند 

که به او آب رسانند! 

خدا 

نه برای خورشید 

و نه برای زمین 

بلکه برای گل هایی که برایمان می فرستد، 

 

چشم به راه پاسخ است. 

 

"رابیندرانات تاگور"

 

نظرات 3 + ارسال نظر
چوبی 1389/02/26 ساعت 14:41

خدا



نه برای خورشید



و نه برای زمین



بلکه برای گل هایی که برایمان می فرستد،




چشم به راه پاسخ است.



"رابیندرانات تاگور"
براوو

[ بدون نام ] 1389/03/29 ساعت 00:07

واقعا لذت بردم از لاگت...واقعا.چند خطی یادداشت دارم خوشحال میشم بخونی نضر بدی.همیشه بارانی باشی باران جان.

من انیم که نظر بالا را دادم.یادم رفت آدرس بدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد