در خلوت بامدادی باران بیداری روشن خروس صبح خواب خوش قریه را سلامی داد در جنگل بی کرانه مرغی خواند با نغمه ی خرد روشنی پرشور تنهایی ارغوان چه شیرین است بر یال گریوه های دشت دور.
" دکتر شفیعی کدکنی "
شعرهای شفیعی کدکنی را دوست دارم و خودش را بیشتر !ولی به قول یکی از دوستان اورا نمی بخشیم که تنهایمان گذاشت و رفت !راستی در این نوشتار واژه های ( باران و ارغوان ) چقدر زیبا برجسته شده اند !
شعرهای شفیعی کدکنی را دوست دارم و خودش را بیشتر !
ولی به قول یکی از دوستان اورا نمی بخشیم که تنهایمان گذاشت و رفت !
راستی در این نوشتار واژه های ( باران و ارغوان ) چقدر زیبا برجسته شده اند !