سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

تنهایی ارغوان

در خلوت بامدادی باران
بیداری روشن خروس صبح
 خواب خوش قریه را سلامی داد
 در جنگل بی کرانه مرغی خواند
 با نغمه ی خرد روشنی
 پرشور
 تنهایی ارغوان چه شیرین است
بر یال گریوه های دشت دور. 

 

" دکتر شفیعی کدکنی "  

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر

شعرهای شفیعی کدکنی را دوست دارم و خودش را بیشتر !
ولی به قول یکی از دوستان اورا نمی بخشیم که تنهایمان گذاشت و رفت !

راستی در این نوشتار واژه های ( باران و ارغوان ) چقدر زیبا برجسته شده اند !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد