سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

ایران و زن

به ایران

از درون کلبه خسته دوران باز خواهم کرد آخرین کتاب تاریخ را و هم نوا با باتگ

اهورایی ات سرود هستی بخش جاودانگی ات را زمزمه خواهم کرد . ای کهن بوم و بر

ای ایران - فانوس های شکسته ی ما سوسوی فردای هجران تو خواهد بود . مادر من

ای وطن بهارت زیباترین - خزانت آهنگین و زمستانت همچون کرسی های مادر بزرگ

گرم و سوزان و فصل تموزت همچون مردم خوزستان گرم و گرم و گرم باد

 

 ***

 

زن

بوسه بر جای انگشتان وحشیانه ی مردت می زنم . دست در دست ظریف مهربانت می گذارم و هم صدا با گریه های شبانه ات می شوم . زیبایی ات دو چندان و حق زیستنت به نیم . دیر گاهی است که تنهایی .

خوب می دانم . در پشت پرده های حجاب مدفون شده ای . به خود ای زن. زن باش که مردی از میان رفته است. 

 

از بلاگ حکایت به شرط چاقو 

دوست عزیزم عبدو 

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام
سال نو مبارک و بهارت خجسته باد !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد