سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

به تو چه؟؟

زاهدا من که خراباتی و مستم… 

 

به تو چه… 

ساغر و باده بود بر سر دستم   

به تو چهبه تو چه… 

تو اگر گوشه محراب نشستی

صنمی گفت چرا ؟ 

من اگر گوشه میخانه نشستم… 

به تو چه ؟ 

آتش دوزخ اگر قصد تو و ما بکند 

تو که خشکی چه به من ؟ 

 

من که تر هستم به تو چه ؟ 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1388/12/06 ساعت 21:19

ساقی بریز می زان جام شراب چشمت
بگذار امشبی را باشم خراب چشمت

باران ببار که ...

سبز باشی و سرافراز

ساقی بریز می زان جام شراب چشمت
بگذار امشبی را باشم خراب چشمت


باران ببار که ...


سبز باشی و سرافراز !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد