سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سفرنامه ی باران

باران که بیاید همه عاشق هستند

سوگواران خموش

 

سوگواران تو امروز خموشند همه
که دهان های وقاحت به خروشند همه
گر خموشانه به سوگ تو نشستند رواست
زان که وحشت زده ی حشر وحوشند همه
آه از این قوم ریایی که درین شهر دو روی
روزها شحنه و شب ، باده فروشند همه
باغ را این تب روحی به کجا برد که باز
قمریان از همه سو خانه به دوشند همه
ای هران قطره ز آفاق هران ابر ببار
بیشه و باغ به آواز تو گوشند همه
گر چه شد میکده ها بسته و یاران امروز
مهر بر لب زده وز نعره خموشند همه
به وفای تو که رندان بلاکش فردا
جز به یاد تو و نام تو ننوشند همه 

 

"دکتر شفیعی کدکنی" 

نظرات 2 + ارسال نظر

اموزش تضمینی تجارت الکترونیک
بدون نیاز به سرمایه
بدون نیاز به کار با سیتم های کلیکی
و بدون نیاز به عضو گیری

باران ببار که باریدنت آبروی ماست !!

مرسی باران عزیز از حضور صمیم ات دروبلاک محقرم و لینک ما !
ما هم شمارو لینک وبلاگمون کردیم و به دلمون سنجاق !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد