پروردگارِ زمین و آسمان
گواهِ گفتارِ من است
که هرگز با دیوان و ستمگران همداستان نبودهام
و در زندگی
جز خرسندیِ مردمان هیچ نخواستهام
و در زندگی
جز شادمانیِ مردمان هیچ نخواستهام
روشنایی سِپَند و ستارگانِ سهی
گواهِ گفتارِ مناند.
من نیز روزی
تَن اندر این خاکِ خسته خواهم کشید.
به راستی چه میماند از آدمی
جز چراغی روشن به راه آیندگان؟
پس بدانید که راستی بر دروغ
چیره خواهد شد
نیکی بر بدی چیره خواهد شد
پاکی بر پلیدی چیره خواهد شد
بخشایش بر انتقام چیره خواهد شد
آشتی بر جنگ چیره خواهد شد
خِرَد بر جنون چیره خواهد شد
دُرستی بر بیراهه چیره خواهد شد
و راستی بر دروغ
و راستی بر دروغ
و راستی بر دروغ چیره خواهد شد.
هشدار
که آیندگان بر ما قضاوت خواهند کرد
و شما نیز
چون من
روزی تَن اَندر این خاکِ خسته خواهید کشید.
***
گردونهی زرین خورشید را
ستایش میکنیم
پاکیِ آبها و گندمزارانِ زنده را
ستایش میکنیم
نهادِ نیاکان و بزرگیِ بخشندگان را
ستایش میکنیم
دانههای افشانده و زهدانِ زمین را
ستایش میکنیم
زیباییِ روز و سلوکِ سَحَرگاهان را
ستایش میکنیم.
دشتها
بخشندگی را به ما آموختهاند
دریاها ... بیکرانگی را.
و من رودها را دوست میدارم
زیرا دلیلِ بیپایانِ رفتناند
و آتش را دوست میدارم
زیرا دلیلِ زندگانیِ آدمیست.
و ما از نیمروز
تا خورنشین را پی زدیم، آمدیم
و دیدیم
دریاها شکافته و تنگناها به هموارگیست.
و دیدیم
جهان را که فَرُخروتر از همیشه
ما را به جانبِ خویش فرا میخواند
و ما قدم به قدم
از گردنههای دشوار و
از آستانههای تاریک گذشتیم
آمدیم و
به خیمهی خورشید رسیدیم
و شبانگاه
مأوایِ ماه
مهیایِ نور و خواب و
نوازشِ خوش بود.
و سربازانم را گفتم
اکنون به آرامی، اما بلند بخوانید
زیرا پیشوایِ خِرَدمندِ شما بیدار است تا به وقتِ مرگ.
از مجموعه ی "منم کوروش شهریار روشنایی ها"
بازسرایی توسط شاعر گرانقدر
"سید علی صالحی"
بدینگونه بود
که من پرستارِ مردمان و نگهبانِ ایران شدم.
پس روشن باش و بیگزند
سربلند باش و بزرگ
آرامش بخواه و
از بَداندیش بگذر!
سلام
مانا با شی ایرانی
با پستی کوتاه در خدمتیم قدم رنجه کنید ما رو هم خوشحال